loading...
سرگرمی،خنده،دانلود
یاسر بازدید : 49 سه شنبه 08 بهمن 1392 نظرات (0)

 

 
.یه شب یه جا مهمون بودیم
شب خوابیدنی حال نداشتم برم دسشویی ...
یه بچه کنارم خوابیده بود ...
برش داشتم گذاشتم تو جای خودم تو جای اون شاشیدم ....
اومدم برشگردونم سر جاش دیدم تو جای من ریده 



به يه بنده خدايی ميگن جملهءِ دلم هواتو كرده رو به انگليسی بگو! ميگه: my heart Fucked your air



عاشق اون لحظه ام که استادمون حين درس دادن زل ميزنه تو چشماي من و من در حالي که هيچي نفهميدم سرمو به نشونه ي تاييد تکون ميدم :|





یارو میره مهمونی ، شب موقع خواب صاحب خونه بهش میگه:
جاتو کجا بندازم تو اتاق نی نی خوبه؟
یارو با خودش فکر میکنه کی حوصله گریه بچه داره.
بعد به صاحب خونه میگه:
نه ممنون همینجا تو حال خوبه!
...
صبح پا میشه بره دستشویی یهو یه دختر خوشگل با لباس خواب میبینه .. میگه:
شما دختر فلانی هستی ؟ اسمتون چیه؟
دختره میگه: نی نی. اسم شما چیه؟
میگه: من ..خرگاو الاغ نفهم بیشور :)))



هیچی مثل این مساله رو اعصاب من نمیره که :
با یه نفرخداحافظی کنم، بعد هم مسیر بشیم، بعد کنار هم هی راه بریم، بعد من سرعتم رو کم و زیاد کنم که بیشتر از این ضایع نشیم ..!
:|


جوک باحال :
استاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
شاگرد: عروسی

استاد: نخیر منظورم اینست که چی میشوی ؟
شاگرد: داماد

استاد: او ه ه ،منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چی حاصل میکنی ؟
شاگرد: زن

استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟
شاگرد: عروس میگیرم

استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد ؟
شاگرد : نوه استاد!



مواد لازم جهت تهیه دختر ایرانی :

1 - گوشت ، پوست و استخوان : 49کیلو گرم

2 - لوازم آرایش : 3 کیلو

3 - قر : 50 دور در دقیقه

4 - رو : 75 لیتر

5 - نق : روزانه 8 ساعت

6 - ناز: 7 کیلو

7 - زبان : 14 متر و سی سانت

8 - حوصله : سه گرم

9 - سر درد مصلحتی : به میزان لازم

10 - اشک : 3000لیتر

11 - حسد : 2 تن

12 - عشوه شتری : 92مایل

13 - عقل : کمی تا قسمتی ابری

این مواد را روی هم ریخته 24 ساعت بعد یک دختر مامانی بوجود میاید


-------

طرز تهيه پسر ايروني:

گوشت, پوست و استخوان: به طور ميانگين 15کيلوگرم

چربي عضله نما: 60کيلوگرم

تافت و چسب مو : 3 قوطي

قدرت زبون بازي : 72ساعت بي وقفه

دروغگويي: 20بار در ثانيه

قدرت ابراز علاقه: 60 اسب بخار

قدرت پيچوندن : 30دور در دقيقه

تنبلي: عصاره ي 70 آدم فراخ

صبر و شکيبايي: در اين مورد ذائقه اي مي باشد

قدرت حرکت چشم:380 درجه در همه ي جهات



وفادارترین زن ها نه موطلایی ها هستند، نه مو خرمایی ها و نه مو مشکی ها.... بلکه مو خاکستری ها هستند!


اينكه ميگن زن حجاب داشته باشه كه مرد به گناه نيفته مثل اينه
كه بگن آفتاب نتابه كه بستنيمون آب نشه ...

پير مرد به منشي اش گفت يک هفته بريم شمال!
منشي به شوهرش گفت يک هفته ميرم ماموريت!
شوهره به دوست دخترش گفت يک هفته خونه خاليه!
دوست دخترش به شاگرد خصوصيش گفت يک هفته ميره مرخصي!
شاگرده به بابابزرگش گفت آقا جون يک هفته تعطيلم ميشه بريم شمال؟!
پيرمرد زنگ زد قرارو با منشي کنسل کرد!




پوستر فیلم زده ، نیوشا ضیغمی وایساده جلو شیش تا بازیگر مرد پشت سرش ، اسم فیلم هست یکی برای همه!
من سکوت میکنم :|


به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد.
پرسیدم: «چرا می خندی؟»

پاسخ داد: «از حماقت تو خنده ام می گیرد»

پرسیدم: «مگر چه كرده ام؟»
گفت: «مرا لعنت می كنی در حالی كه هیچ بدی در حق تو نكرده ام»

با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است كه آن را رام نكرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»

پرسیدم: «پس تو چه كاره ای؟»
پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز»



یه دیوونه ایکه تازه از تیمارستان فرار کرده بود، با زور وارد خونه ای میشه.
دست و پای زن و شوهری که در خونه بودن با طناب میبنده و چاقو رو میزاره زیر گلو زنه و
میپرسه: "اسمت چیه؟ من دوست دارم قبل از کشتن قربانی هام، اسمشونو بدونم."
زنه با گریه: "فاطمه ولی بهم میگن فاطی."
دیوونه: "اسم ننه من فاطی بود، واسه همینه نمیتونم بکشمت."
ولش میکنه و میره سراغ شوهره: "اسم تو چیه پدرسوخته."
شوهره: "من احمدم، ولی دوستام فاطی صدا 'م میکنن!"

يه نفر تو محله مون مُرده، واسش حجله زدن و نوشتن جوان ناكام فِلاني .!
بعد يكي با خودكار زير عكسش نوشته : اين ناكام نبود ... من ازش باردارم!



سر کلاس تنظیم جمعیت استاد گفته تعداد اسپرم ها نباید کمتر از 20 میلیون باشه وگرنه حاملگی انجام نمیگیره.|:
بعد یکی از بچه ها گفته استاد از کجا بفهمیم 20 میلیونه ؟؟
یکی دیگه گفته بریز رو میز استاد میشمره واست


ریشه واژه (* شعر)
گاهی واژه ای را نادرست تلفظ می کنند و همان اشتباه بر سر زبان می افتد . تا پنجاه
سال پیش مردم در زمستان برای گرم شدن دور کرسی می نشستند و برای سرگرمی و وقت گذرانی گاهی چرت و پرت هایی به هم می بافتند و می خندیدند و این سخنان کُرسی شعر نامیده میشد که ما امروزه آن را * شعر تلفظ می کنیم !

پسره رو ختنه می کنن می گن باید دامن بپوشی. می گه نامردا مگه چقدشو بریدین؟



پسر خوب چگونه پسری است ؟ پسری که اولا دوست دختر نداشته باشه - دوما دوست دختر نداشته باشه - سوما دوست دختر نداشته باشه - چهارما دوست دختر نداشته باشه..... چون دوست دختر بنای اولیه منحرف شدن این گل پاک و معصوم است 


معلم از شاگردش می پرسه: 5 + 5 چند میشه؟شاگردش یه کم فکر میکنه میگه 11 معلم میگه: احمق دستتو از جیب شلوارت در بیار ، دوباره با انگشت بشمار!



یک گاو نر دنبال یک گاو ماده می افته گاو ماده هی فرار می کرده دست آخر به یک کوچه می رسه که بن بست بوده برمی گرده و با حالت درماندگی می گوید آخه چی از جون من می خوایی گاو نر می گه مااااااااااااااااااااااچ




 
برچسب ها لطیفه بروزوخفن ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 103
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 11
  • بازدید امروز : 85
  • باردید دیروز : 16
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 145
  • بازدید ماه : 485
  • بازدید سال : 2,457
  • بازدید کلی : 52,897
  • کدهای اختصاصی

    پشتیبانی

    کسب درآمد